در این فصل متن ادبی در مورد زمستان و یا دلنوشته های زمستانی بسیار طرفدار دارند. برخی کاربران هم با به اصطلاح نشستن برف روی زمین متن عاشقانه زمستانی را برای مخاطبان خود ارسال می کنند.

ما در این مقاله سعی کرده ایم تا شعرهای زمستانی را برای شما گردآوری کنیم به علاوه این که انواع متن کوتاه و زیبای زمستانی را هم جمع آوری و منتشر کرده ایم. در ادامه عکس های زمستانی را هم می توانید مشاهده کنید که عکس پروفایل زمستانی هم به شمار می آیند. همراه ما باشید.

کوچه ها را بادانه های برف
آذین می بندد
زمستانی سرد سرد
حجم سرما!
ضربان قلب هوا را میشمارد

ومن به دری تکیه داده ام

که زنگوله های یخ

آنرا پوششی دوباره داده اند
آیا برای دوباره روییدن
بهار می آید؟؟؟ …

دستی که به انتظار دستانی بود
چشمی که نیازش لب خندانی بود بیچاره ترین گدای این شهری که… در پیرهنم عجب زمستانی بود
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری،
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم! کاش تابستانها هم برفی بود !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است!!!

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به کراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است … ای دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟ فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است. . . .
***

کوچه ها را بادانه های برف

آذین می بندد

زمستانی سرد سرد

حجم سرما!

ضربان قلب هوا را میشمارد

ومن به دری تکیه داده ام

که زنگوله های یخ

آنرا پوششی دوباره داده اند

آیا برای دوباره روییدن

بهار می آید؟؟؟

***

هوا دلگیر، درها بسته،

سرها در گریبان، دست ها پنهان،

نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین،

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،

غبارآلوده مهر و ماه،

زمستان است...

جملات زمستان

من که خود زاده ی سرمای شب دی ماهم

بی تو با سردی بی رحم زمستان چه کنم...

***

الا ای برف !

چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی ؟

بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است

مبار ای برف !

تو روح آسمان همراه خود داری

تو پیوندی میان عشق و پروازی

تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی ها

تو که فصل سپیدی را سرآغازی

مبار ای برف !

***

گل یخ زمستان تو هستم

اسیر ناز چشمان تو هستم

مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست

که من مشتاق دیدار تو هست

***

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …

گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !

عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !

***

من عاشق زمستانم

عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری

که گونه هایت از سرما سرخ شده است

سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای

دست هایت در جیبت به هم مچاله شده

معصومانه به زمین خیره ای

چه قدر دوست داشتنی شده ای

حرفم را پس میگیرم

من عاشق زمستان نیستم

عاشق تــوام !

عکس عاشقانه زمستان

اصلِ زمستان این است

من باشم تو باشی و آغوشت

حالا این وسط برف و باران هم بیاید

***
متن زمستانی غمگین

ای که چون زمستانی

و من دوست دارمت

دستت را از من مگیر

برای بالا پوش پشمین ات

از بازی های کودکانه ام مترسهمیشه آرزو داشته ام

روی برف، شعر بنویسم

روی برف، عاشق شوم

و دریابم که عاشق

چگونه با آتش برف می سوزد

***

دارد برف می آید

در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد

تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

***

نــــه حوصله ی دوســت داشتن را دارم

نــــه میخواهم کسی دوستم داشته باشد

ایـــن روزها ســـردم مثل دی… مثل بهمن… مثل اسفند… مثل زمـــستان

احــساسم یـــخ زده… آرزوهایم قــندیل بسته…

امیــدم زیر بهمن ســرد احساسم دفن شده…

نـــه به آمـــدنی دلخوشم و نـــه از رفـــتن کسی غمگین…

ایـــن روزها پـــر از “ســکوتم”

متن زمستانی کوتاه

وقتی باد پرده های اتاق را به اهتزاز در می آورد

و مراعشق زمستانی ات را به یاد می آورم

آن هنگام، به باران پناه می برم تا به سرزمین دیگری ببارد

به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند

و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند

چون نمی دانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم

***
هوای خودت را که داشته باشی ؛

جمعه ؛ بهترین روزِ هفته است ،

و زمستان ؛ زیباترین فصلِ سال ...

فقط کافیست حالِ دلت خوب باشد !

***

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی

به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم

نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه

تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

***

بیرون بسیار سرد است اما من اینجا در خودم احساس گرمای زیادی می کنم

نوعی گرما که پوستم را فرا گرفته، این حسی است که هر زمان که به تو فکر می کنم به من دست می دهد. تو احساس گرمایی هستی که بدن یخ زده من را گرم می کند

***

دلم تنگ می شود

گاهی برای یک دوستت دارم ساده

دو فنجان قهوه ی داغ

سه روز تعطیلی در زمستان

چهار خنده ی بلند

و پنج انگشت دوست داشتنی

که لابلای انگشتانم جای گیرد

کپشن درباره زمستان

دانه برف، یکی از ظریف ترین خلقت های خداوند است اما نگاه کن زمانی که به هم چسبیده هستند چه می توانند انجام دهند!

***

دلم یک زمستان سخت میخواهد یک برف یک کولاک به وسعت تاریخ که ببارد… که ببارد… که ببارد… و تمام راهها بسته شوند و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی و بمانی

سرد است هوا

بیرون اگر می روی

دست های مرا هم با خودت ببر!

شعر از رضا کاظمی

شعر غمگین زمستانی
به گوش ام خش خش پاییز زرد است

دل ام میعادگاه زخم و درد است

نمی آید صدایی از در و دشت

“هوا بس ناجوانمردانه سرد است”

اشک هایم که سرازیر می شوند

دیر نمی پاید که قندیل میبندند

عجب سرد است هوای نبودنت …

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 1 ***

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 2 ***

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 3 ***

داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت

وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 1 ***

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 2 ***

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !

*** متن و شعر زیبای برفی و زمستانی 3 ***

داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت

وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟

***

یادت می آید عشق من
آغاز فصل تولد عشق ما، همین زمستان بود…
زمستانی که برایم از هر بهاری دل انگیزتر بود…
و امروز سالروز آن تولد زیباست.
***
تو که می‏ درخشی، چشم‏ انداز، رطوبت می‏ گیرد
از درخشش پرتوهایی که از آسمان ابری می‏ باردآه زن خطرناک، آه فضای دلکش!
من حتی عاشق برف‏ ھا و شبنم‏ های یخ‏ زده‏ توام
و عیشی فراتر از یخ و آتش را
از زمستان کینه‏ توزت
آیا باز خواهم یافت؟شارل بودل
***
نازنینم
چه کرده ای با دلم که حتی این سکوت زیبای زمستان
برایم یادآور صدای دلنشین توست…
***
ای که چون زمستانی
و من دوست دارمت
دستت را از من مگیر
برای بالا پوش پشمین ات
از بازی های کودکانه ام مترسهمیشه آرزو داشته ام
روی برف، شعر بنویسم
روی برف، عاشق شوم
و دریابم که عاشق
چگونه با آتش برف می سوزدنزار قبانی 
مترجم: موسی بیدج
وقتی باد پرده های اتاق را به اهتزاز در می آورد
و مراعشق زمستانی ات را به یاد می آورم
آن هنگام، به باران پناه می برم تا به سرزمین دیگری ببارد
به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند
و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند
چون نمی دانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم
***

وقتی تو باشی و نوازش هایت
حتی سرماخوردن های زمستان هم برایم حس و حال دیگری دارد!
و باز هم زمستان؛ و چه اتفاقی زیباتر از قدم زدن با تو زیر این بارش زیبای زمستانی؟…
***
زیبای من
گوش کن
عشق 
همین صدای آرام بارش برف است
زلال و پاک و بی ریا

 

همچنین بخوانید :

بیوگرافی سینا درخشنده

دیپلم

هامبورگ

منبع: beytoote